1 تا گل روی تو از شرم که شد غرق عرق که گل از شرم تو در آب فروشسته ورق
2 قامت معتدل وچهره گلناری تو بزده از سرو و گل کشمر کابل رونق
3 برد با دست بلورین چو بلب جام شراب کرد در بزم عیان در دل شب صبح و شفق
4 خط تو خضر و لبت چشمه آب حیوان چهره ات بدر دجی طره تو ذات غسق
5 مات در عرضه حسنت شه انجم ای رخ وقت پیل افکنی تست نرانی بیدق
6 مانده در تیه غمت موسی عمران حیران نوح در ورطه عشق تو شکسته زورق
7 حیرتم از تو ندانم که کدامی ای عشق که وجود دو جهان شد زوجودت مشتق
8 دل سودائی و در عشق شکیبا حاشا صبر بر آتش سوزنده ندارد زیبق
9 نفس کشت و همه لیلی شد از آن رو مجنون در صف عشق زعشاق گرو برد و سبق
10 پرچم زلف تو زد بر سر خورشید علم شاید ار بر سر افلاک بکوبی بیرق
11 شیر حقی تو و دست ازل و خازن سر گوید آشفته مدیحت بودش تا که رمق
دیدگاهها **