1 تا لب میپرست او داد شراب مستیم مفتی شهر میخورد حسرت می پرستیم
2 کاش به کوی نیستی خاک شوم که آن پری چهره نشان نمیدهد تا به حجاب هستیم
3 دست امیدم ار شبی بر سر زلف او رسد طعنه بر آسمان زند فر دراز دستیم
4 زندهٔ جاودانیم تا حرکات عشق شد آلت زندگانیم، علت تندرستیم
5 بر سر هر گذار او خاک شدم فروغیا تا فلک بلند سر خاک شود ز پستیم
دیدگاهها **