-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا مهم از خانه سر بر میزند آفتابش بوسه بر در میزند
2 شکوه از صیادم این باشد که تیر تا چرا بر صید دیگر میزند
3 از کمان ابروی او جستم چو تیر ترک چشم او به خنجر میزند
4 من نشاندم نونهالی را به چشم باغبان گر دم ز عرعر میزند
5 عاشق آن نخل رطب آور بود کاو نگارش سنگ بر سر میزند
6 جان فزاید غمزهات در هر نظر بر رگ جان گرچه نشتر میزند
7 عشق چون مستور ماند کآفتاب هرچه پوشی پرده سر بر میزند
8 شرح عشق آشفته با خامه مگو کاین نیم آتش به دفتر میزند
9 شمع را چون آتش پنهان بود لاجرم وقتی به سر در میزند
10 کیست آن شاعر که در اقلیم شعر همچو سعدی سکه بر زر میزند
11 اوست حلوایی و هرکس چون مگس بر دکانش دست بر سر میزند
12 بر جسارتهای آشفته ببخش کاو رقم بر نام حیدر میزند