- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا سوز دل از آن لب لعل نمکین است زخمی که نمک سوده بر او حالتش اینست
2 زخم از مژه دارد دل و دار و زلب لعل وز نافه مو بستر و بالین که چنین است
3 یک چین بجهانست و در او نافه آهو گر نیست خطا هر خمی از زلف تو چین است
4 ماهی و سخن گوئی و سروی و روانی گوئید که این معجز یا سحر مبین است
5 گر چشمه کوثر به بهشتست عجب نیست او را بنمک زار عجب ماء معین است
6 غلمان بغلامی درت میکند اقرار حورت پی خدمت چو یکی بنده کمین است
7 من خود نه بر آنم که توئی کعبه مقصود هر کس که بود عاشق روی تو بر اینست
8 خانه است اگر کعبه تو خود خانه خدائی جبریل زتو گفته اگر روح الامین است
9 آشفته برد سجده بجز کوی تو حاشا تا داغ غلامی تواش زیب جبین است