- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا سرمه کشد چشم ملامتگر ما را غیرت سرپا زد کف خاکستر ما را
2 خوش دردسری می کشم از درد، ندانم بالین ز دَمِ تیغ که باشد، سر ما را؟
3 این خامه که چون شمع ز آتش نفسان است رشک پر پروانه کند، دفتر ما را
4 بی منّت زلفی، رَوَد از خویش حواسم حاجت به سیاهی نبود لشکر ما را
5 شوری که حزین ، در دل از آن پسته دهان است آرد به سخن، کلک زبان آور ما را