- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به باغ در، به مه دی خمیده خاربنی به پیشم آمدگفتم درین چه خاصیت است
2 نه تیر قامت او را ز غنچه پیکانست نه صدر حشمت او را ز برگ حاشیت است
3 بسان تیغی کانرا نه قبضه و نه نیام بسان شعری کان را نه وزن و قافیت است
4 میان برف یکی خاربن تو گفتی راست میانهٔ دل پاک، ازکژی یکی نیت است
5 هوای او به دل اندر غم آورد، گویی ز طبع خسته یکی پر ملال مرثیت است
6 به نوبهاران زان پس بدیدمش خوش و خوب چو توبهای خوش کاندر قفای معصیت است
7 شکفته سرخ گلی بر فرازآن گفتی فراز قصر سعادت درفش عافیت است
8 شگفتم آمد زان حال و فکرتم جنبید بلی شگفتی آغاز فکر و تزکیت است
9 نگاه کردم هر سو و راز آن جستم که آنچه خاصیتی بود و این چه کیفیت است
10 بسیط خاک بنگشود راز من آری بسیط خاک چراگاه راز و تعمیت است
11 برآسمان نگرستم وزآفتاب بلند سئوال کردم، گفت این فروغ تربیت است