به گلزار غم عشق تو من از آشفتهٔ شیرازی غزل 847

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

به گلزار غم عشق تو من آن مرغ خاموشم

1 به گلزار غم عشق تو من آن مرغ خاموشم که شد از بیم گلچین نغمه‌پردازی فراموشم

2 چو غنچه تا که زد مهر خموشی بر دهان من که من با صد زبان چون سوسن آزاده خاموشم

3 تن بی‌روحم و چون توام بادام دور از تو نمایانست جای خالیت جانا در آغوشم

4 دل خونین چو خم گر می‌زند جوشی عجب نبود که تا هست آتش سودا به جان چون دیگ در جوشم

5 خدا را ساقیا صهبا به یاران دگر پیما که من از غمزهٔ آن ترکِ سرخوش مست و مدهوشم

6 ز شام هجر زلفت تا قیامت شکوه‌ها دارم مگر صبحی شود طالع از آن طرف بناگوشم

7 به جان هندوی زلف و خال آن ترک قزلباشم که کرده هندوی مویش هزاران حلقه در گوشم

8 پریشان گفته آشفته کی افتد قبول شه مگر اکسیر عشق تو خورد بر قلب مغشوشم

9 به زیر بار عصیان مانده‌ام در این سفر یارب مگر دست خدا بار گران بردارد از دوشم

عکس نوشته
کامنت
comment