- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به گلزار غم عشق تو من آن مرغ خاموشم که شد از بیم گلچین نغمهپردازی فراموشم
2 چو غنچه تا که زد مهر خموشی بر دهان من که من با صد زبان چون سوسن آزاده خاموشم
3 تن بیروحم و چون توام بادام دور از تو نمایانست جای خالیت جانا در آغوشم
4 دل خونین چو خم گر میزند جوشی عجب نبود که تا هست آتش سودا به جان چون دیگ در جوشم
5 خدا را ساقیا صهبا به یاران دگر پیما که من از غمزهٔ آن ترکِ سرخوش مست و مدهوشم
6 ز شام هجر زلفت تا قیامت شکوهها دارم مگر صبحی شود طالع از آن طرف بناگوشم
7 به جان هندوی زلف و خال آن ترک قزلباشم که کرده هندوی مویش هزاران حلقه در گوشم
8 پریشان گفته آشفته کی افتد قبول شه مگر اکسیر عشق تو خورد بر قلب مغشوشم
9 به زیر بار عصیان ماندهام در این سفر یارب مگر دست خدا بار گران بردارد از دوشم