1 به میدان و دیوان بداندیش را زتیغ و قلم کرده ای کارزار
2 ز بیم قلم کردن تیغ توست که لرزان بود نیزه در کارزار
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 گر صد یک از جمال تو در مشتریستی او را زیک جمال تو صد مشتریستی
2 گر فال مشتری چو تو فرخنده باشدی صد آفتاب چاکر یک مشتریستی
1 شکر بارد همی از ناردانش قمر تابد همی از گلستانش
2 شکر طعم و قمر نور است طبعم همه ساله ز وصف این و آنش
1 ای قامتت قیامت سرو چمن شده زلفین تو به بوی چو مشک ختن شده
2 هم قامتت چو صورت تو گشته دلفریب هم زلف تو چو وعده تو پر شکن شده
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **