1 به کوی عشق اسیران به بوی یار روند که بلبلان به چمن از پی بهار روند
2 به پای خم چو نشینند می کشان به نشاط به فکر کار نیفتند تا ز کار روند
3 هلاک شیوه ی تمکین بی قرارانم که همچو کوه نشینند و چون غبار روند
4 چو در برون چمن بگذری، همه گل ها پی نظاره به بالای شاخسار روند
5 چو مومیایی لطفی امید نیست سلیم شکستگان به سر کوی او چه کار روند