- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به عزم گشت چو آن نازنین سوار شود هزار خسته دلش خاک رهگذار شود
2 پی شکار چو راند برون رود آهو به پیش راه وی از دور تا شکار شود
3 چنان به فکر رخش نازک است خاطر من که یاد غمزه آن چون کنم فگار شود
4 رسید جان به لب و دم نمی توانم زد که سر عشق همی ترسم آشکار شود
5 به خاک پات کزین آستان نخواهم رفت اگر چه قالب فرسوده ام غبار شود
6 به یاد روی تو هرگه به گلستان گذرم ز گریه دیده من ابر نوبهار شود
7 ز جام شوق تو باشد مدام جامی مست مباد آنکه ازین باده هوشیار شود