- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا رنگ مهر از رخ روشن گرفتهام بیرنگ او ببین که چه شیون گرفتهام
2 دریای من غذای دل تنگ من شدست دریای کشتیی که به سوزن گرفتهام
3 آهن دلا دلم ز فراق تو بشکند کو را به دست صبر در آهن گرفتهام
4 یک روز دامن تو بگیرم که چند شب در تو به اشک خویش به دامن گرفتهام
5 تا خود مرا ز بهر تو بودست دوستی زان بیتو خویشتن را دشمن گرفتهام
6 ترسم که جان من کم من گیرد از جهان کز جملهٔ جهان کم جان من گرفتهام