- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به شهر نیکوان مسکین غریبی که جز خون خوردنش نبود نصیبی
2 عجب بیماریی دارم ز عشقت که عاجز شد ز درمان هر طبیبی
3 چو من عاشق بسی یابی ولیکن نیابم چون تو در عالم حبیبی
4 ز کویت رخ نتابم گرچه بینم به کف تیغ جفا هر سو رقیبی
5 نیفتد نوبهار خوبیت را خوش الحان تر ز جامی عندلیبی