- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به کوی صید بندان، دوش چون فریاد می کردم به یک صوت حزین صد عندلیب آزاد می کردم
2 چنان دوش از غمت مشتاق بودم بر هلاک خود که تا صبح آرزوی تیشهٔ فرهاد می کردم
3 نه تاثیر نفس بی عمر جاویدان نمی دانم به امید چه پیشت درد دل بنیاد می کردم
4 گشایم دام بر گنجشگ و شادم، باد آن همت که گر سیمرغ می امد به دام، آزاد می کردم
5 چنان آمادهٔ عشقم که عشق ار ممتنع بودی به ذوق جلوهٔ حسن منش آزاد می کردم
6 مگو عرفی، دل یاران پریشان داشتن تا کی اگر می آمد از دستم، دل خود شاد می کردم