تا شمع دل، افروخته بزم از حزین لاهیجی غزل 306

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

تا شمع دل، افروخته بزم حضور است

1 تا شمع دل، افروخته بزم حضور است داغ غم عشق و سر من آتش طور است

2 غم بر کمر مور، نهد کوه گران را در کشور لاغربدنان کار به زور است

3 ترسم که شوی خرج ره ای عقل گران جان پا در سفر عشق سبک دار، که دور است

4 ترک دو جهان گوی، اگر مرد فنایی سامان سبکباری این راه، ضرور است

5 آن ملک که در زیر نگین داشت سلیمان در حلقهٔ صاحب نظران دیدهٔ مور است

6 جز مرگ که شیرینی جان خاک ره اوست هر آب چشیدیم درین بادیه شور است

7 عاشق نشود شیفته عشق مجازی از شهد هوس ذائقه عشق نفور است

8 کی می زند از نشئه می موج پریزاد بی مغز کدویی که پر از باد غرور است

9 در دوزخ هجران ز خیال تو حزین را اندیشه بهشتی ست که جولانگه حور است

عکس نوشته
کامنت
comment