به کف پیاله به گلشن روم از مشتاق اصفهانی غزل 264

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

به کف پیاله به گلشن روم چسان بی‌تو

1 به کف پیاله به گلشن روم چسان بی‌تو چه خون چه باده چه گلخن چه گلستان بی‌تو

2 چه گلبنی تو که هر سو برد سراسیمه دلم چو طایر گم کرده آشیان بی‌تو

3 چه گل ز وصل توام بشکفد مرا که گذشت بهار عمر به بی‌برگی خزان بی‌تو

4 بیا که با تو مرا زیستن دمی خوشتر هزار مرتبه از عمر جاودان بی‌تو

5 من از غم تو کشم خون تو با حریفان می چنین تو بی‌من و من مانده‌ام چنان بی‌تو

6 چنین که جوشد ازو خون چو خاروخس چه عجب به سیلم ار دهد این چشم خونفشان بی‌تو

7 نیامدی به کنارم تو و از آتش شوق چو شمع سوختم و رفتم از میان بی‌تو

8 ز نقش پا نشناسد کسم که از خواری برابرم به زمین کرده آسمان بی‌تو

9 چه داند آنکه ندیدست ترکتازی سیل به من چه می‌کند اشک سبک‌عنان بی‌تو

10 بیا ز لطف و ببین بی‌قراری مشتاق که دیگرش نبود طاقت و توان بی‌تو

عکس نوشته
کامنت
comment