1 به کس نه دوست او نه دشمن است او یکی چابک حریف پرفن است او
2 اگر تو گلبنی ابر بهار است وگر خاری شرار گلخن است او
1 راه بیرون شدن از هر دو جهانم هوس است خیمه بیرون زدن از کون و مکانم هوس است
2 تن ناپاکم و این جان هوسناکم کشت زندگانی نفسی بی تن و جانم هوس است
1 تهی کردیم از نامحرمان هم دیده و دل را فرود آرد کجا تا ساربان از ناقه محمل را
2 بیا امشب ز ذکر روی او شمعی بزم آریم ز دل وز یاد زلفش مجمری سازیم محفل را
1 حل العزام خلو اذا مهجة کئیب درد حبیب را نشناسد دوا طبیب
2 رامی الهوا نصیب بنصب و قد نصاب کز حسن بانصابی و از مهر بی نصیب