تا برده ام بمدرسه عشق از عرفی شیرازی مثنوی 94

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

تا برده ام بمدرسه عشق رخت خویش

1 تا برده ام بمدرسه عشق رخت خویش دارم وظیفه از جگر لخت لخت خویش

2 مخمور خامشیم فراموش کرده ایم هم عهدهای ساقی و هم روی سخت خویش

3 شاهی که ظلم را بمیانجی عنان دهد تیغ عدوی ملک رساند به تخت خویش

4 مهلت مجو که پیشتر از عهد غنچگی گل باز بسته بود زشاخ درخت خویش

5 گر دولت این بود که بدرویش داده اند باید گریستن جم وکی را به تخت خویش

6 عرفی هنوز مدحت دون همتان کنی ؟ طوفان چو تند شد تو بیند از رخت خویش

عکس نوشته
کامنت
comment