به سومنات اگر ساختند از آشفتهٔ شیرازی غزل 985

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

به سومنات اگر ساختند بتکده‌ای

1 به سومنات اگر ساختند بتکده‌ای به غمزه بشکندش آن صنم به عربده‌ای

2 سراچه دل تنگ مرا چه وسعت‌هاست که هر کناره ز نقش بتی است بتکده‌ای

3 اگر نه وقف به دیدار نیکوان می‌شد نداشت دیده بینا به دهر فایده‌ای

4 به دست باد صبا تا تو داده‌ای خم زلف فتاده خانه خرابند خیل غم‌زده‌ای

5 به یاد مغبچه می‌فروش شب تا صبح کنم طواف چو کعبه به گرد بتکده‌ای

6 بیار آتش سیال زآب می ساقی بزن به خرمن مستان تو نار موصده‌ای

7 به شیر و شکر لعل لبت نخواهم داد گر از بهشت خدایم دهاد مائده‌ای

8 بشوی دفتر تقوی به باده آشفته اگر به حلقه دُردی‌کشان درآمده‌ای

9 چه غم ز کش‌مکش روز حشر ای درویش مگر نه دست به دامان مرتضی زده‌ای؟

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر