- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا مهر بر فروخت ببرج حمل چراغ پر شمع و پر چراغ شد از لاله باغ و راغ
2 دیو است زاغ گوئی مقری است عندلیب کز بانک او ز باغ هزیمت گرفت زاغ
3 از بوستان کلاغ هزیمت گرفت راست کز بادریسه کشت سر کوه چون کلاغ
4 از باد شد غدیر بکردار صدر باز وز میغ گشت چرخ بکردار پشت ماغ
5 نرگس بیاد سوسن و شمشاد در فکند دینار گون نبیذ به کافور گون ایاغ
6 در باغ بگذری ز فروغ و نسیم گل رنگین شود دو دیده و مشگین شود دماغ
7 گوئی بباغ حور فرود آمد از بهشت یا دهخدای شه بگذشته است پیش باغ
8 بو نصر سعد مهدی کز نصرت است و سعد بر خاتمش نگینه و بر مرکبش جناغ
9 از مهر او کناغ فرازنده چون چنار وز کین او چنار گدازنده چون کناغ
10 از خوی او برند گل و نسترن نسیم وز روی او برند مه و مشتری فراغ
11 آموختن توان ز یکی خوش صد ادب وافروختن توان ز یکی شمع صد چراغ
12 آبست جود او و دل دوست چون خوید ناراست خشم او و تن خصم خشک تاغ
13 در رزم برق تیغش اندر میان گرد تابان ز چرخ باشد چون پیش دوده داغ
14 از مهر جود نیست بچیزد گرش میل وز شغل ملک نیست بچیز دگر فراغ
15 در باغ و راغ میر چمان باد جاودان تا جای سرو باغ بود جای رنگ راغ