-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به جرعه ای که ز جام جهان نما بخشند کرشمه ایست که صد جام جم به ما بخشند
2 نصیبه ای به گدایان مگر حواله شود در ان مقام که صد گنج بی بها بخشند
3 به تیغ غمزه ی خوبان بنه سر تسلیم که کشتگان چنین تیغ را بقا بخشند
4 زغیر قطع نظر کن که چشم ان داری که از مکاشفه ی وحدتت لقا بخشند
5 اگر تو گوشه ی چشمی به ما کنی شاید زخاک پای تو انجا که توتیا بخشند
6 دلا بیا که زدیوان فضل او روزی کرام او به کرم رقعه ای به ما بخشند
7 اگرچه درگه لطف تو منزل جودست پدید نیست که این منزلت کرا بخشند
8 به کوی دوست به دریوزه آید ابن حسام بود که خلعت خاصی بدین گدا بخشند
9 مراکه غرقه ی دریای جرم و عصیانم مگر به عصمت مردان آشنا بخشند