1 به چندین جلوه در زیر نقابی نگاه شوق ما را بر نتابی
2 دوی در خون ما چون مستی می ولی بیگانه خوئی ، دیر یابی
1 بپای خود مزن زنجیر تقدیر ته این گنبد گردان رهی هست
2 اگر باور نداری خیز و دریاب که چون پا وا کنی جولانگهی هست
1 مرگ را سامان ز قطع آرزوست زندگانی محکم از لاتقنطوا ست
2 تا امید از آرزوی پیهم است نا امیدی زندگانی را سم است
1 درونم جلوهٔ افکار این چیست؟ برون من همه اسرار این چیست
2 بفرما ای حکیم نکته پرداز بدن آسوده ، جان سیار ، این چیست؟
1 مثل آئینه مشو محو جمال دگران از دل و دیده فرو شوی خیال دگران
2 آتش از ناله مرغان حرم گیر و بسوز آشیانی که نهادی به نهال دگران