-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 که گوید سلام من مستهام به جانان که کرده ست در جان مقام
2 در او بس که گم کرده ام خویش را نمی دانم او کیست یا من کدام
3 همه اوست من در میان کیستم نمانده ست با من ز من غیر نام
4 اگر من به حرمت سلامش کنم فمنه علیه یکون السلام
5 وگر او به رحمت خطابم کند فمنه الیه یعود الکلام
6 بتان جان پا کند و ساری درآن جمال ازل همچو باده مدام
7 ز جامی چه عیب ار خورد جام را چو در مشربش عین باده ست جام