1 تا دست در آنزلف مشوش زده ام عاشق نیم ارانک دمی خوش زده ام
2 برخیز و قدم رنجه کن ایدوست ببین کز دست تو در خویشتن اتش زده ام
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 بعزم سفر شاه جمشید فر بر افراخت رایت بخورشید بر
2 بهر سو که روی آورد رایتش قوی پشت باد او بفتح و ظفر
1 دوش نسیم سحر بادم مشک وز باد نزد من آمد مرا مژده جانبخش داد
2 گفت که دارای ملک خسرو جمشید فر آنکه مشید از اوست قاعده دین و داد
1 گوهر افشان کن ز جان ایدل که میدانی چه جاست مهبط نور الهی روضه پاک رضاست
2 در دریای فتوت گوهر کان کرم آنک شرح جود آباء کرامش هل اتاست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **