1 بر من در محنت و بلا باز مخواه درد من دل دادهٔ جان باز مخواه
2 جانی که به عاریت دو دم یافتهام چندانک دمی بینمت آن باز مخواه
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 بدرود شب دوش که چون ماه برآمد ناخوانده نگارم ز در حجره درآمد
2 زیر و زبر از غایت مستی و چو بنشست مجلس همه از ولوله زیر و زبر آمد
1 سخت خوشی چشم بدت دورباد سال و مه و روز و شبت سور باد
2 بندهٔ زلفین تو شد غالیه خاک کف پای تو کافور باد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **