- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا ساخته ئی بر قمر از غالیه خالی دارد دل من تیره تر از خال تو حالی
2 مرغ دل من در هوس دانه خالت دارد بهوا میل و ندارد پر و بالی
3 امشب که مرا تا سحر از روی چو روزت ماهیست فروزنده شی باد چو سالی
4 ابروی ترا خلق بانگشت نمودند آری بنمایند چو بینند هلالی
5 چون ذره دل هر که هوای تو گزیند خورشید غمش ره نبرد سوی زوالی
6 وقتست غمم را که نهد روی بنقصان زیرا که رسیدست ز هجرت بکمالی
7 چون شکر نگفت ابن یمین روز وصالت شد در شب هجران تو قانع بخیالی