- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا سرو را هوای قدت سرفراز کرد پا از گلیم ناز چو زلفت دراز کرد
2 پیچید بوی جان، به دماغ دلم ز دور مشاطهٔ صبا سرِ زلفت چو باز کرد
3 کونین را چو مردم چشمم به خون نشاند آه این چه نغمه بود که عشق تو ساز کرد؟
4 چشمت به یک کرشمه به روی دلم گشود هر در که بخت بر رخ جانم فراز کرد
5 زاهد به ذوق سجدهٔ محراب ابروبت در کعبه رو به قبلهٔ کویَت نماز کرد
6 محمود را چو قطع تعلّق شد از حیات پیوند جان به رشتهٔ زلف ایاز کرد
7 با ابروی تو پشت به پشت است در جفا چشمت که دست فتنه در آغوش ناز کرد
8 چون جان برد ز شست نگاهت دل حزین ؟ نتوان ز زخم تیر قضا احتراز کرد