تا عشق و رندیست بعالم از آشفتهٔ شیرازی غزل 63

1 تا عشق و رندیست بعالم شعار ما نام است ننگ و کسوت عقلست عار ما

2 ما ساکنان خطه عشقیم از ازل شاه و وزیر و شحنه ندارد دیار ما

3 ما را بشیخ و واعظ این شهر کار نیست جز رند می گسار نیاید بکار ما ‏

4 سجاده رفت و خرقه و سبحه برهن می بی اعتباریست کنون اعتبار ما

5 پوشیده ایم کسوت مهر تو چون خلیل هر جا که آتشیست بود لاله زار ما

6 ضحاک ماست لعل لب نوشخند تو بر دوشت آن دو عقرب جرارمار ما

7 در زیر بار غم همه چون بختیان مست در دست عشق تست زمام مهار ما

8 تا عشق شد بملک درون صاحب اختیار ناچار شد زدست برون اختیار ما

9 روز و شبان بیاد رخ و زلف تو گذشت بیماه و مهر آمده لیل و نهار ما

10 پرورده است ریشه ما زآبشار خم چون نخل طور میوه دهد شاخسار ما

11 از جم مگیر خاتم زنهار زینهار آشفته دست حق چو دهد زینهار ما