به نرد باختن اندر از کمال‌الدین اسماعیل قطعه 41

کمال‌الدین اسماعیل

آثار کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

به نرد باختن اندر بلا و درد سرست

1 به نرد باختن اندر بلا و درد سرست ازو حذر کن و بگریز گر ترا بصرست

2 صلاح خویش نگهدار و نا فلاح مجوی که در صلاح و فلاح تو نرد کینه ورست

3 به جاه ازو خللست و به فضل ازو نقصان ازو به مال زیانست وزو به تن خطرست

4 گهی بکوبی زانو و گه بکوبی بر درست گویی دست تو درّة عمرست

5 گهی بخایی لبها ز بس دریغ و فسوس چنانکه گویی در زیر زخم نیشتر ست

6 هر آن حریف که با تو بباخت دشمن شد وگر چه او ز همه دوستانت دوست تر ست

7 گهی بنالی و گویی اگر چنین زدمی ببردمی و کنون شد که زخم من دگرست

8 گهی بگیری و گویی مگر براید نقش گهی بدزدی و گویی حریف کور و کرست

9 چو بنگری همه بازیت دزدی آمد و مکر چو بنگری همه گفت تو گوییا مگرست

10 بعشرت اندر کسبست و ، کسب در عشرت نکو نباشد اگر حاصلش همه گهرست

11 عجبّر آنکه همی نرد را هنر دانی وگرچه درّ سخن به ز نرد در نظرست

12 اسیر و عاجز چوبی و استخوان گشتن به چشم آن که مرا و را خرد نه بس هنرست

عکس نوشته
کامنت
comment