- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا بدانی که دوستدار کشی نکشی چون من، ار هزار کشی
2 تا کی از عشوه نیم مستان را بشکنی جام و در خمار کشی
3 آتشم زن که زنده گردم باز گر چو شمعم هزار بار کشی
4 تا به کی این عروس عصمت را عقد بندی و در کنار کشی
5 عشق را شو، که خویش را ترسم در شبیخون روزگار کشی
6 در قیامت کند گل افشانی بلبلی که در بهار کشی
7 ترسم ای عشق مهربان که مرا سر به زانوی غمگسار کشی
8 مردم از شوق، ای دعا وقت است که کشی تیغ و انتظار کشی
9 منت قتلم ار کنی قسمت دو جهان را به زیر بار کشی
10 به تماشا طلب ترحم را عرفی خویش را چو زار کشی