1 نزد کریم راز ودیعت اگر نهی نزد کرام خلق بود راز سر بمهر
2 در خانه ایست بسته دروگم شده کلید رازیکه نزد من بود آنخانه در بمهر
1 مرا ز جور تو ای روزگار سفله نواز بسیست غصه چگویم که قصه ایست دراز
2 بناز میگذرانند عمر بیهنران هنروران ز تو افتاده اند در تک و تاز
1 واجب بود از راه نیاز اهل زمن را در خواستن از حق بدعا شیخ حسن را
2 آنسایه یزدان که چو خورشید بیاراست رایش بصفا روی زمین را و زمن را