تا چند به ما جفا کند از جهان ملک خاتون غزل 749

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

تا چند به ما جفا کند یار

1 تا چند به ما جفا کند یار وز خویشتنم جدا کند یار

2 جان در سر کار عشق کردیم گفتم که مگر وفا کند یار

3 وین خسته دل حزین ما را از وصل شبی دوا کند یار

4 وز لعل لب شکر فروشش کام دل ما روا کند یار

5 گفتم که مگر چو سرو بستان از جان همه میل ما کند یار

6 آن ترک خطا بریخت خونم تا چند چنین خطا کند یار

7 امّید من شکسته خاطر از وصل چرا هبا کند یار

8 آخر ز چه روی بی گناهی بر ما ستم و جفا کند یار

9 چندین ستم و جفا نگویید بر جان جهان چرا کند یار

عکس نوشته
کامنت
comment