به ره او چه غم آن را که ز جان از هاتف اصفهانی غزل 38

هاتف اصفهانی

آثار هاتف اصفهانی

هاتف اصفهانی

به ره او چه غم آن را که ز جان می‌گذرد

1 به ره او چه غم آن را که ز جان می‌گذرد که ز جان در ره آن جان جهان می‌گذرد

2 از مقیم حرم کعبه نباشد کمتر آنکه گاهی ز در دیر مغان می‌گذرد

3 نه ز هجران تو غمگین نه ز وصلت شادم که بد و نیک جهان گذران می‌گذرد

4 دل بیچاره از آن بیخبر است ار گاهی شکوه از جور تو ما را به زبان می‌گذرد

5 آه پیران کهن می‌گذرد از افلاک هر کجا جلوهٔ آن تازه جوان می‌گذرد

6 چون ننالم که مرا گریه کنان می‌بیند به ره خویش و ز من خنده‌زنان می‌گذرد

عکس نوشته
کامنت
comment