-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به که اکنون اعتراف آرم به عجز نعره اقرار بردارم به عجز
2 پیش ارباب ذکا اینست دین سر لا احصی ثنا اینست این
3 چون ثنایش را نمی یارم شمار به که گیرد بر دعا کارم قرار
4 نی دعایی کاید از هر سست رای مختصر بر عز و جاه این سرای
5 بل دعایی چون دعای اهل دل بر کرم های الهی مشتمل
6 هم نشاط و کامرانی آورد هم حیات جاودانی آورد
7 شاه را روی دل اندر دین کند دولت دینداریش آیین کند
8 شغل او بر موجب فرمان شود تخم دولت های جاویدان شود
9 تا بود این طارم نیلوفری جلوه گاه آفتاب خاوری
10 تخت شاهی جلوه گاه شاه باد خاطرش ز اسرار دین آگاه باد
11 بادش از فضل ازل هر دم مدد تا شود شایسته ملک ابد
12 نیکخواهانش زهر آفت سلیم بر طریق نیکخواهی مستقیم
13 شاه را فضل و هنر بی حد بود عد آن کی طاقت بخرد بود