فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

تا از مژهٔ دلکش تیری به از فروغی بسطامی غزل 471

غزل 471 ام از 549 غزلیات

تا از مژهٔ دلکش تیری به کمان داری

1 تا از مژهٔ دلکش تیری به کمان داری هر گوشه شکاری را حسرت نگران داری

2 فرخنده پر آن مرغی کش غرقه به خون سازی آسوده دل آن صیدی کش بهر نشان داری

3 هم باده‌گساران را بشکسته قدح خواهی هم شاه‌سواران را بگسسته عنان داری

4 در حلقهٔ مشکینت سر رشتهٔ آزادی در حلقهٔ مرجانت سرمایهٔ جان داری

5 از جعد پریشانت جمعی به پریشانی وز چشم سیه مستت شهری به امان داری

6 ترسم گسلد مویت از کشمکش دلها زنهار سبک می‌رو کاین بار گران داری

7 کس طاقت دیدارت زین دیده نمی‌آرد آن به که جمالت را در پرده نهان داری

8 هیچ از دهن تنگت مفهوم نمی‌گردد یعنی که در این معنی خلقی به گمان داری

9 هر لحظه جهان دارد از حسن تو آشوبی بر چهره نقابی کش، کآشوب جهان داری

10 زان رو لب میگون را آلوده به می کردی تا خون فروغی را از دیده روان داری

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا از مژهٔ دلکش تیری به کمان داری

شاعر شعر تا از مژهٔ دلکش تیری به کمان داری چه کسی است ؟

شاعر شعر تا از مژهٔ دلکش تیری به کمان داری فروغی بسطامی می باشد.

شعر تا از مژهٔ دلکش تیری به کمان داری در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر تا از مژهٔ دلکش تیری به کمان داری چیست ؟

قالب شعر تا از مژهٔ دلکش تیری به کمان داری غزل است

مضمون اصلی شعر تا از مژهٔ دلکش تیری به کمان داری چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر