1 به خدایی که در دوازده میل هفت پیکش همیشه در سفرست
2 تختهٔ کارگاه صنعت اوست کو سواد مه و بیاض خورست
3 چمن بوستان نعت ترا خاطرم آن درخت بارورست
4 که ز مدح و دعا و شکر و ثنا رایمش شاخ و بیهخ و برگ و بر است
1 بیعشق توام به سر نخواهد شد با خوی تو خوی در نخواهد شد
2 آوخ که به جز خبر نماند از من وز حال منت خبر نخواهد شد
1 در همه عالم وفاداری کجاست غم به خروارست غمخواری کجاست
2 درد دل چندان که گنجد در ضمیر حاصلست از عشق دلداری کجاست
1 یعلمالله که دوستدار توام عاشق زار بیقرار توام
2 بیتو ای جان و دیدهٔ روشن چون سر زلف تابدار توام