1 به خدایی که عقل کلی را بر درش سر بر آستان دیدم
2 از پی وصف حضرت عزش دهن نطق بیزبان دیدم
3 که من از دوری تو دور از تو بیتکلف هلاک جان دیدم
4 بیتو تاریک شد جهان بر من که به روئیت همه جهان دیدم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 دست در وصل یار مینرسد جز غمم زان نگار مینرسد
2 عشق را گرچه آستانه بسیست هیچ در انتظار مینرسد
1 حبذا بخت مساعد که سوی حضرت شاه مردمی کرد و رهم داد پس از چندین گاه
2 بعد ما کز سر حسرت همه روز افکندی سخن رفتن و نارفتن من در افواه
1 معشوقه به رنگ روزگارست با گردش روزگار یارست
2 برگشت چو روزگار و آن نیز نوعی ز جفای روزگارست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **