1 به خدایی که عقل کلی را بر درش سر بر آستان دیدم
2 از پی وصف حضرت عزش دهن نطق بیزبان دیدم
3 که من از دوری تو دور از تو بیتکلف هلاک جان دیدم
4 بیتو تاریک شد جهان بر من که به روئیت همه جهان دیدم
1 یار با من چون سر یاری نداشت ذرهای در دل وفاداری نداشت
2 عاشقان بسیار دیدم در جهان هیچکس کس را بدین خواری نداشت
1 ای برادر عشق سودایی خوشست دوزخ اندر عاشقی جایی خوشست
2 در بیابان رهروان عشق را زاب چشم خویش دریایی خوشست
1 بدرود شب دوش که چون ماه برآمد ناخوانده نگارم ز در حجره درآمد
2 زیر و زبر از غایت مستی و چو بنشست مجلس همه از ولوله زیر و زبر آمد