1 تا دل به هوای وصل جانان دادم لب بر لب او نهاده و جان دادم
2 خضر ار ز لب چشمهٔ حیوان جان یافت من جان به لب چشمهٔ حیوان دادم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 دادیم به یک جلوهٔ رویت دل و دین را تسلیم تو کردیم هم آن را و هم این را
2 من سیر نخواهم شدن از وصل تو آری لب تشنه قناعت نکند ماء معین را
1 امشب ز رخش انجمنم خلد برین است حوری که خدا وعده به من داده همین است
2 رفتن به سلامت ز در دوست گمان است مردن به ملامت ز غم عشق یقین است
1 کیفیت نگاه تو از جام خوشتر است لعل لبت ز بادهٔ گلفام خوشتر است
2 نظارهٔ رخ تو به اصرار خوب تر بوسیدن لب تو به ابرام خوشتر است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **