جامی

جامی

جامی
جامی

تا از گل تو سبزه برون آمدن گرفت از جامی غزل 92

غزل 92 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

تا از گل تو سبزه برون آمدن گرفت

1 تا از گل تو سبزه برون آمدن گرفت حسن تو ز انچه بود فزون آمدن گرفت

2 زنجیر بست طره تو گرد آفتاب صد ذوفنون به قید جنون آمدن گرفت

3 زآب زلال خواست دل تشنه قطره ای پیکان تو به سینه درون آمدن گرفت

4 در حیرتم ز دل که ز دام تو جسته بود بار دگر به دام تو چون آمدن گرفت

5 ز افسونگری چه سود مرا چون تو نامدی هر چند صد پری به فسون آمدن گرفت

6 رفتی و دل ز صبر و سکون نیز بازماند چون آمدی به صبر و سکون آمدن گرفت

7 گفتی که آب چشم تونبود دلیل شوق این خون ناب بین که کنون آمدن گرفت

8 چشمت ز غمزه تیغ بر این بی زبان کشید ترکی به قصد صید زبون آمدن گرفت

9 هرجا که جامی از دل خون گشته قصه راند از چشم مردمان همه خون آمدن گرفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا از گل تو سبزه برون آمدن گرفت

شاعر شعر تا از گل تو سبزه برون آمدن گرفت چه کسی است ؟

شاعر شعر تا از گل تو سبزه برون آمدن گرفت جامی می باشد.

شعر تا از گل تو سبزه برون آمدن گرفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر تا از گل تو سبزه برون آمدن گرفت چیست ؟

قالب شعر تا از گل تو سبزه برون آمدن گرفت غزل است

مضمون اصلی شعر تا از گل تو سبزه برون آمدن گرفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.