1 به هشتصد و نود و پنج در شب شنبه که بود سلخ مه فوت احمد مرسل
2 کشید خواجه دنیا و دین عبیدالله شراب صافی عیش ابد ز جام اجل
3 قرارگاه دلش باد در مدارج قرب معارج درجات و مشاهد کمل
1 چون سلامان آن نصیحت گوش کرد بحر طبع او ز گوهر جوش کرد
2 گفت شاها بنده رای توام خاک پای تخت فرسای توام
1 اختر برج شرف کاینات گوهر درج صدف کاینات
2 جنبش اول ز محیط قدم سلسله جنبان وجود از عدم
1 دید مجنون را یکی صحرا نورد در میان بادیه بنشسته فرد
2 ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم می زند حرفی به دست خود رقم