به مستی در دلم گردد از امیرعلیشیر نوایی غزل 47

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

به مستی در دلم گردد خیال روی یار امشب

1 به مستی در دلم گردد خیال روی یار امشب که سازد هر زمان در گریه‌ام بی‌اختیار امشب

2 به حالم شمع را گر دل بسوزد گو سر خود گیر که در هجران مرا تا صبحدم اینست کار امشب

3 خیال آن پری دارد بدان حالم که می‌خواهد که رو بر کوه و صحرا آورم دیوانه‌وار امشب

4 تماشا را شده همسایگان بر بام‌ها حیران که این مجنون دگر از گریه گشته بی‌قرار امشب

5 اگر آب سرشکم غرقه سازد ناصحا از پند زبان کوتاه کن ما را دمی با ما گذار امشب

6 ملولم از حیات ای دل عجب کز کاروان عمر نخواهد بر غریبستان به عقبی بست بار امشب

7 مده جام شراب ای ساقی دوران که می‌خواهد که از جسم حزین فرقت گزیند جان زار امشب

8 هزاران شب رسید ای فانی از هجران به روز اما نبیند روی روز ار خود بود چون من هزار امشب

عکس نوشته
کامنت
comment