تا بر حریر ساده کشیدی از ابن یمین فریومدی غزل 187

ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

تا بر حریر ساده کشیدی علم ز صوف

1 تا بر حریر ساده کشیدی علم ز صوف شد شکل یک هلال ز خورشید در کسوف

2 حسن رخت بسبزه خطت تمام شد نادر مهی که هست تمامیش در خسوف

3 سطح سپهر پر شود از ماه و آفتاب چون نور عارضت رود از روزن سقوف

4 گر جان چو سایه در پی مهرت روان بود ز آن خوشتر آیدم گه کند در برم وقوف

5 باشد بدور حسن تو یکسر نصیب ما در روزگار هر چه شود واقع از صروف

6 در حسن یوسفی و عجب آنکه نزد تو باشد چنانکه نزد سلیمان ز جان صفوف

7 ابن یمین سپر کند از جان چو بر کشید از جفن خویش غمزه جادوی تو سیوف

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر