- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به دیبا و اطلس فریباست، زن بود حلّهٔ تن، زره یا کفن
2 سر مرد را نیست پروای زیست همایی به از سایهٔ تیغ نیست
3 درفش است سرو گلستان او ز تیغ و سنان است ریحان او
4 گل سرخ او، زخم خندان بود غبار نبرد، ابر نیسان بود
5 اگر تیغ و آتش ببارد به سر زند خنده، چون شمع روشن گهر