- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به خلق خوش معطر ساز باغ آشنایی را زدلگرمی فروزان کن چراغ آشنایی را
2 سر و سامان دشمن بودنم با خصم کی باشد؟ ندارم من که با یاران دماغ آشنایی را
3 زارباب محبت غیرنامی نیست در عالم مگر گیریم از عنقا سراغ آشنایی را
4 به یاد آب و تاب او دهد چشم و دلم هر شب زخون و اشک، آب و رنگ باغ آشنایی را
5 چو خون مرده، بی درد محبت، شد سیه جویا چراغ خلوت دل ساز داغ آشنایی را