- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو بهر جامی بودم خرقه به خمخانه گرو
2 صرصر قهر ازل گو بنشان مشعل مهر بس بود تا ابد ز شمع رخت یک پرتو
3 هر کس از جلوه گل فهم معانی نکند شرح آن دفتر ننوشته ز بلبل بشنو
4 زد مه روی تو خرمن فلک از مزرع خویش گو به داس مه نو خوشه پروین بدرو
5 ترک چشم تو اگر هندوی خویشم خواند درکشم تاج کیانی ز سر کیخسرو
6 دل بسی در پی مقصود دوید و نرسید چند روزی تو هم ای اشک درین کوی بدو
7 جامی این مامن اقبال نه جای من و توست ختم شد رقعه اخلاص زمین بوس و برو