-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا چند سرگران ز مدار جهان شوم تا چند از مدار جهان سرگران شوم
2 در بین ما و دوست به جز خود حجاب نیست آن به که بگذرم ز خود و از میان شوم
3 زندان تن گذارم و این خاکدان دون در اوج عرش یوسف کنعان جان شوم
4 از خاکیان و صحبت ایشان دلم گرفت یک چند نیز همنفس قدسیان شوم
5 با طایران گلشن قرب جلال دوست این دامگه گذارم و همآشیان شوم
6 سودی نبخشدم سخن واعظ و فقیه تا چند سال و مه ز پی این و آن شوم
7 آن به که نشنوم سخن این و آن به گوش وز چاکران حلقه پیر مغان شوم
8 شاید بدین سبب کندم بخت یاوری در بزم دوست محرم راز نهان شوم
9 وحدت حبیب گر بخرامد به باغ حسن با گوهر سخن به رهش درفشان شوم