1 تا با منت این ملال باشد کی با منت اتّصال باشد
2 هر چند که صحبتِ گدایی با پادشهی محال باشد
3 نتوان دانست هم بکوشم باشد که مگر وصال باشد
4 گر حسن کند شگفت نبود آن را که چنین جمال باشد
5 جز خاکِ درِ تو آتشِ دل ننشاند اگر زلال باشد
6 اندیشه نمی کنی که چندین بی داد و ستم وبال باشد
7 از کویِ تو جان برد نزاری هرگز نبرد خیال باشد
دیدگاهها **