تا چند دل از هجر تو بیهوش از جهان ملک خاتون غزل 468

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

تا چند دل از هجر تو بیهوش توان کرد

1 تا چند دل از هجر تو بیهوش توان کرد زهر شب هجران رخت نوش توان کرد

2 آتش چه زنی از رخ خود در من از این بیش بر آتش هجران تو سر پوش توان کرد

3 یکباره بکش تا برهم از غم هجران بر آتش غم تا به کی این جوش توان کرد

4 با آنکه جفا بر من دلداده پسندی ای دوست وفای تو فراموش توان کرد

5 گر وصل نباشد صنما دست وفا را با خیل خیال تو در آغوش توان کرد

عکس نوشته
کامنت
comment