- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا بر سریر حسن تویی ماهچهرهای هستم ز عشق تو در شهر شهرهای
2 ز آن در شاهوار و بناگوش همچو سیم هستند در مقار نه ماهی و زهرهای
3 چون جزع دلفریب تو هرگز به جادویی نامد برون ز حقه افلاک مهرهای
4 چشم بد از تو دور که مانی به عمر خویش نقشی نبست چون تو و نگشاد چهرهای
5 کاری تراست بر دل عشاق مستمند هر غمزهای ز چشم تو از زخم دهرهای
6 ابن یمین طمع به وفای تو چون کند او را بس ار بود ز جفای تو بهرهای