1 تا در کف توست دل کی آزاده شود؟ هر دم به خیال دگر آماده شود
2 دل در نظر تو دارد این نقش و نگار آیینه چو از نظر رود ساده شود
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 آنکه در هر چین زلفش صدمه کنعان گم است چون توانم گفتنش کآنجا مرا هم جان گم است
2 کعبه گویا شد بنا در روزگار بخت ما ورنه چون در تیرگی چون چشمه حیوان گم است؟
1 ناگفته ماند صد سخن آرزو مرا لب بسته ناامیدی ازین گفتگو مرا
2 در چشم خلق بس که مرا خوار کردهای نشناسد آب روی، کس از آب جو مرا
1 مردان همه برگ ترک عالم سازند کی تخت قباد و مسند جم سازند
2 بر چرخ، ستاره گر ندارند چه باک آیینه زنان نگین خاتم سازند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به