- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا به کی همره اندیشهٔ باطل باشم وز دیار طرب آواره تر از دل باشم
2 گر گذشتم ز در کعبه نه از بی خبریست مصلحت نیست که با طالب منزل باشم
3 گر به قانون معین نزیم عیب مکن حکم عشق است که آشفته شمایل باشم
4 من که دارا و سکندر علف تیغ من اند رسد آنم که در این معرکه بسمل باشم
5 من که از کشته شدن هم دلم آرام نیافت جای آن است که منت کش قاتل باشم
6 من که نامی نکشیدم چمن گل نشدم گر به مسجد روم از میکده غافل باشم
7 عنکبوتش به زوایا همه تار زنند خانقاهی که منش مرشد کامل باشم
8 دین و دل آفت آزادگی آمد، عرفی نه از این است که بی مذهب و بیدل باشم